نوشته شده توسط : محمد

 

پشت در
روزهایی زمخت می گذشت
و من همچنان خیره
شماره می کردم نهایت این دنبال کردن هایم را
رنگ هایی در سایه روشن می لولیدند
صدایی می خزد درون اتاقم
قدم می زنم ، می بینم ، و می خوابم
خیالی پیچ در پیچ و ممتد
در گوشم چکه می کند
از خواب می پرم




:: بازدید از این مطلب : 244
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : دو شنبه 7 اسفند 1391 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید

/weblog/file/img/m.jpg
m.akbarizadeh.k در تاریخ : 1391/12/7/1 - - گفته است :
دلخوشم نکن که پشت این سنگر لشکری از سکوت و ترس و تردیده
ما همیشه دروغ می گفتیم گرگ اینجا تو گله خوابیده
مثل یک زن تو یک تجاوز جنسی شل گرفتم که درد کمتر شه
یه پل شکسته بین دو هیچ خطرش هست که باز خم تر شه.
وبلاگ خوبی داری
موفق و کامران باشی


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: